بازار و تجارت - بورس نگار

بازار و تجارت - بورس نگار

بورس نگار - نقطه ای کوچک همچون جزیره ای در اقیانوس بیکران اقتصاد
بازار و تجارت - بورس نگار

بازار و تجارت - بورس نگار

بورس نگار - نقطه ای کوچک همچون جزیره ای در اقیانوس بیکران اقتصاد

لزوم غیر سیاسی کردن نفت و گاز و امنیت اقتصادی کشور

لزوم غیر سیاسی کردن نفت و گاز و امنیت اقتصادی کشور


در دیپلماسی انرژی، ایران نقش ویژه‌ای پس از ملی شدن صنعت نفت در دهه 1950 میلادی در تاسیس سازمان کشورهای صادر‌کننده نفت «اوپک» در دهه 1960 میلادی داشت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ایران همچنان نقشی پیشتاز در بازارهای بین‌المللی نفت داشت اما ...

 


لزوم غیر سیاسی کردن نفت و گاز و امنیت اقتصادی کشور


در دیپلماسی انرژی، ایران نقش ویژه‌ای پس از ملی شدن صنعت نفت در دهه 1950 میلادی در تاسیس سازمان کشورهای صادر‌کننده نفت «اوپک» در دهه 1960 میلادی داشت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ایران همچنان نقشی پیشتاز در بازارهای بین‌المللی نفت داشت اما ...


پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ایران همچنان نقشی پیشتاز در بازارهای بین‌المللی نفت داشت. جمهوری اسلامی ایران 20سال پیش نیز در ایجاد سازمان همکاری اقتصادی (اکو) تلاش به‌عمل آورد و سازمانی جدید جانشین سازمانی شد که در دهه 1970 میلادی برای همکاری‌های منطقه‌ای برای توسعه توسط ایران، پاکستان و ترکیه تاسیس شده بود و در سال 1992 میلادی با پیوستن کشورهای تازه استقلال یافته از شوروی سابق و افغانستان با ده کشور عضو و مساحتی بیش از 8 میلیون کیلومتر مربع و جمعیتی بیش از چهارصد میلیون نفر پا به عرصه وجود گذاشت و جایگاه ویژه‌ای در میان سازمان‌های همکاری منطقه‌ای و بین‌المللی یافت.
 نقش ابتکاری جمهوری اسلامی ایران در تاسیس مجمع کشورهای صادر‌کننده گاز (GECF) در سال 2000 میلادی نیز مورد توجه همگان بوده و هست.
 متاسفانه در طول سال‌های اخیر وزارت نفت نتوانست به نحو مقتضی از فرصت‌های به‌دست آمده استفاده مطلوب کند. چه در مجمع کشورهای صادر‌کننده گاز و چه در اوپک یا سازمان همکاری اقتصادی اکو.
 در هرحال باید اذعان داشت که سیاست اقتصادی کشور (شامل سیاست‌های پولی و مالی) همواره وابسته به ارز یعنی درآمد‌های نفتی که قیمت و ارزش آنها به «دلار» تعیین می‌شود بوده و متاسفانه در سال‌های اخیر بیش از هرزمان دیگر وابسته شده‌است و معلوم نشد که درآمد‌های کلان نفتی نیز در کدام بخش اقتصاد کشور سرمایه‌گذاری یا هزینه شد که اقتصاد کشور را به اینجا رسانده است که باید بگوییم عدم‌تعریف یک دیپلماسی انرژی پایدار و بلند مدت برای صنعت نفت و گازمشکل آفرین بوده و خواهد بود. در این زمینه با محمود خاقانی، کارشناس ارشد مسائل نفتی و از مدیران با سابقه مجموعه نفت کشورمان گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که در پی می‌آید:
 آقای خاقانی به عنوان سوال اول، نقش جمهوری اسلامی ایران در امنیت تامین نفت و انرژی جهان چگونه نقشی است؟
 اجازه بدهید در ابتدا موضوع امنیت تامین انرژی را تعریف کنیم که به زبان انگلیسی
 Energy Security گفته می‌شود.
 امنیت تامین انرژی معمولا این طور تعریف شده است: «عرضه قابل‌اعتماد انرژی با قیمت مناسب که توان پرداخت آن برای مصرف‌کننده میسر باشد.»
 بنابراین می‌توان گفت که مصرف‌کننده انرژی مورد نیازش را با قیمتی دریافت می‌کند که تولید آن برای تولید‌کننده و صادر‌کننده مقرون به صرفه باشد و مصرف‌کننده بتواند بهای انرژی مصرفی‌اش را بپردازد. در این صورت امنیت تامین یا عرضه انرژی به مصرف‌کننده و امنیت تقاضا برای تولید‌کننده به یک حالت تعادل و مطلوب می‌رسد.
 متاسفانه در سال‌های اخیر به جای اینکه مسوولان ذی‌ربط موضوع اهمیت و نقش صنعت نفت و گاز ایران را برای تامین امنیت انرژی جهان مطرح سازند مرتبا با زبان تهدیدی که ضرورتی هم نداشت درباره نفت ایران صحبت کردند و دشمن هم از این بحث‌ها به نفع خود بهره‌مند شد و بسیاری را برای تحریم صنعت نفت ایران متقاعد کرد.
 البته در این تردیدی نیست که اینگونه اظهارنظر‌ها موجب التهاب و نوسانات در بازار‌های بین‌المللی نفت هم می‌شد و می‌شود. بسیاری از مسوولان ذی‌ربط ممکن است مدعی شوند که در نتیجه این التهابات در بازار، کشور ما نیز بهره‌مند شد و درآمد نفتی ایران افزایش پیدا کرد. اما اینک زمان آن فرا رسیده است و همه می‌پرسند پس چرا این درآمد‌ها سرسفره مردم نرفت؟ چرا وضع این است که هست؟ آنها هم به ویژه در چند ماه اخیر اعلام می‌کنند که تحریم‌های اقتصادی مقصرند اما این ادعا با اطمینانی که به مردم داده می‌شد که این تحریم‌ها فقط کاغذ پاره هستند و ما برای مقابله برنامه داریم مغایرت دارد.
 چه عواملی ممکن است تامین امنیت نفت و انرژی را به مخاطره بیفکند؟
 به‌طور مشخص عدم‌ثبات سیاسی نه تنها امنیت تامین عرضه و تقاضا برای انرژی را به مخاطره می‌افکند، بلکه به‌طور کلی در همه زمینه‌ها امنیت را مورد سوال قرار می‌دهد.
 عامل دیگری که می‌توان مورد توجه قرار داد درگیر بودن عده معدودی است که به‌دلیل داشتن اطلاعات داخلی و محرمانه از تصمیمات و اقدامات بانک‌های مرکزی و بازارهای مالی در نرخ برابری ارزها و در نتیجه قیمت نفت و گاز و برق در بازارها برخلاف قواعد اقتصادی عمل می‌کنند و سودهای کلان به جیب می‌زنند که سود آنها ناشی از ضرر مصرف کنندگان است.
 عامل دیگری که می‌توان متذکر شد اعمال تروریستی یا آسیب‌های طبیعی به ساختارهای تولید و نقل و انتقال نفت و انرژی است.
 به‌دنبال وقوع سونامی در ژاپن و مشکلات نیروگاه‌های هسته‌ای و احتمال افزایش تقاضا برای مصرف نفت و گاز آیا ایران توان برقراری امنیت تامین عرضه نفت و انرژی در برابر افزایش تقاضا را دارد؟
 عرض کردم موضوع امنیت تامین انرژی به عوامل گوناگونی بستگی دارد، ولی امنیت تامین انرژی برای بلند مدت وابسته به سرمایه‌گذاری به‌موقع برای تولید و عرضه انرژی همزمان با رشد اقتصادی و مد نظر قراردادن حفظ محیط زیست است.
 در سال‌های اخیر مرتبا در باره سرمایه‌گذاری‌های داخلی و خارجی در صنعت نفت و گاز کشور شعار داده شده است؛ ولی طرح‌هایی که افتتاح شدند کلنگ آنها قبل از دولت نهم و دهم به زمین زده شده بود. و باید دولت نهم و دهم بگویند چه طرح‌هایی را آنها شروع کرده‌اند که دولت‌های یازدهم و پس از آن مورد بهره برداری قرار خواهند داد.
 در هرحال دولی که سرمایه‌گذاری در صنعت نفت ایران را تحریم کرده‌اند این نگرانی را دارند که چنانچه به موقع برای سرمایه‌گذاری و تولید نفت و گاز ایران اقدام نشود در سال‌های آتی اقتصاد آنها قربانی تحریم‌های سیاسی امروز علیه ایران خواهد شد.
 شبکه برق کشورهای همسایه با ایران در چارچوب همکارهای دوجانبه و چند جانبه به‌هم متصلند و به‌طور مثال برق کشورهای آسیای میانه، قفقاز، افغانستان، پاکستان و ترکیه که عضو سازمان اکو هستند از طریق جمهوری اسلامی ایران به کشورهای همسایه در منطقه‌ اکو و فرامرز منطقه اکو وصل هستند.
 بیش از دو دهه است که شبکه خطوط لوله گاز اکو (ترکمنستان، جمهوری، آذربایجان و ترکیه) با جمهوری اسلامی ایران متصلند و توافق بین وزارت نفت جمهوری اسلامی ایران و پاکستان نوید توسعه اتصال شبکه خطوط لوله گاز منطقه‌ای را
 می‌دهد.
 درباره نفت هم با احداث و بهره‌برداری بندر نفتی نکا بیش از ده سال قبل بازار نفت جنوب دریای خزر راه اندازی شد و با تاسیس بورس بین‌المللی نفت ایران در جزیره کیش یا بورس انرژی انتظار می‌رود که تجارت نفت، گاز و برق (انرژی) بین کشورهای منطقه با محوریت ایران توسعه بیشتری داشته باشد.
 به زودی بورس انرژی با تجارت برق فعال می‌شود که می‌تواند به بورس برق منطقه‌ اکو تبدیل شود. صنعت پتروشیمی ایران صنعت نو و به‌روزی است که کشورهای عضو اکو می‌توانند با صادرات گاز طبیعی‌شان در صنعت پتروشیمی ایران مشارکت کنند و سهامدار شوند؛ بنابراین اینکه ما فقط بصورت یک کشور ترانزیت نفت و گاز درآییم به‌نظر من صحیح نیست. ایران بین دریای خزر و خلیج فارس و نیز دریای سیاه و دریای مدیترانه یک موقعیت ویژه ژئوانرژی دارد و باید براساس منافع اقتصادی با غیر‌سیاسی کردن صنعت نفت و گاز بازاری برای خرید و فروش و مبادله انرژی و حامل‌های انرژی باشد و نه فقط ترانزیت.
 آیا به‌نظر شما ما با کاهش قیمت نفت در بازار‌های بین‌المللی در آینده مواجه خواهیم بود؟
 اگر هواداران سیاست پرداخت یارانه سوخت بیشتر تصور می‌کنند کسری بودجه دولت را از محل صادرات بیشتر نفت خام و درآمدهای نفتی تامین کنند سخت در اشتباهند و مردم خوب است بدانند که مشکلات بعدی آنها پس از دریافت یارانه نقدی بیشتر به‌مراتب بیشتر و بیشتر از مشکلاتی است که امروز با آن دست و پنجه نرم می‌کنند.
 وضعیت ایران در اوپک را
 چطور ارزیابی می‌کنید؟
 سهمیه تولید نفت عراق خارج از سهمیه بندی اوپک است و در حال حاضر روزانه سه میلیون و یکصد هزار بشکه تولید و صادر می‌کند. طبق برنامه‌های اعلام شده تا دو سال دیگر تولید نفت خام عراق به بیش از چهار میلیون بشکه و تا هفت سال آینده به حدود روزی شش میلیون بشکه خواهد رسید.
 از طرفی بالا بودن مصنوعی قیمت نفت خام موجب افزایش تولید در کشورهای غیر ‌از اوپک نظیر آمریکا، قزاقستان، برزیل و شمال آفریقا شده است. پیش‌بینی شده است که در سال 2013 تولید روزانه کشورهای غیر‌عضو اوپک تا روزی بیش از یک میلیون و دویست هزار بشکه افزایش پیدا خواهدکرد. این در حالی است که میزان تقاضا برای مصرف نفت خام در صورت تحقق برنامه‌های رشد اقتصادی تا حدود روزانه هشتصد هزار بشکه در سال 2013 پیش‌بینی می‌شود.
 به طور کلی در مجموعه اوپک ایران نقش اول و اصلی را ایفا نمی‌کند و در چند سال اخیر بطور کلی نتوانسته است ظرفیت‌های قبلی‌اش را حفظ کند. برخی از کارشناسان علت آن را ضعف مدیریتی بخش اوپک در وزارت نفت ایران می‌دانند و برخی دیگر عدم‌شفافیت در سیاست‌های دیپلماسی انرژی (نفت و گاز) ایران، نه تنها در اوپک؛ بلکه در سازمان همکاری‌های اقتصادی «اکو» و در حوزه دریای خزر توصیف می‌کنند.
 ایران در جایگاهی قرار گرفته است که معاوضه نفت خام دریای خزر به حالت تعلیق در آمده است و ظرفیت تولید نفت خام ایران نیز حتی اگر تحریم نفتی نبود رو به کاهش
 جدی دارد.
 آینده نفت و فروش دلاری آن چه خواهد بود؟
 آمریکا چه بخواهد و چه نخواهد با تحریم سیاسی بانکی «دلاری» ایران به جایگاه بین‌المللی دلار در اقتصاد جهان بعنوان یک ارز ذخیره‌ای آسیب جدی وارد کرد.
 علاوه برآن:
 * دولت آمریکا برای اینکه میزان بدهی خارجی آمریکا را که در حال حاضر نزدیک به 17 تریلیون دلار است کمتر کند چاره‌ای ندارد جز اینکه ارزش و قدرت خرید دلار آمریکا را کاهش دهد تا قیمت نفت خام و کالاهای وارداتی به آمریکا گران شوند و تولید نفت خام و کالا در آمریکا مقرون به صرفه باشد و صادرات آمریکا هم افزایش پیدا کند.
 * دولت آمریکا چاره‌ای ندارد جز اینکه میزان مالیات‌ها را افزایش دهد تا بتواند کسری بودجه دولت را جبران کند که در نتیجه رشد اقتصادی آمریکا ممکن است کاهش پیدا کند و دلار را در وضعیت نامعلومی قرار خواهد داد.
 * آمریکا دل‌خوش کرده است که یورو از هم خواهد پاشید، ولی دولت آلمان مصمم است که یورو را نجات دهد که اگر موفق شود، یورو با دلار رقابتی جدی‌تر در اقتصاد جهان خواهد داشت و جایگاه دلار آمریکا در خطر بیشتری قرار
 خواهد گرفت.
 * بسیاری از کشورهای جهان (چین، هند، روسیه، برزیل، آفریقای جنوبی، ژاپن و... ) توافق کرده‌اند که دلار را در تجارت بین خودشان مورد استفاده قرار ندهند.
 بنابراین، پس از خاتمه یافتن موضوع مذاکرات هسته‌ای که نامزد‌های محترم ریاست‌جمهوری یازدهم نظراتی درباره آن مطرح کرده‌اند و رفع تحریم‌ها و بازگشت ایران به بازارهای بین‌المللی نفت و رقابتی که تولیدکنندگان و صادرکنندگان نفت خام خواهند داشت دولت یازدهم می‌تواند قیمت نفت خام و وابستگی آن به دلار آمریکا را مورد سوال قرار دهد.
 در نتیجه دلار آمریکا در موقعیت وخیم‌تری قرار خواهد گرفت. خلاصه مطلب اینکه دولت یازدهم باید از هم اکنون متوجه باشد که نامزد‌های محترم ریاست‌جمهوری نشان داده‌اند که متوجه آن هستند و آن اینکه افزایش تورم و کسری بودجه آینده اقتصاد ایران را با خطری جدی‌تر از تحریم‌های نفتی و بانکی مواجه خواهد کرد.

 نفت و ابزار تحریم
 در آستانه سال نو مسیحی در اخبار صدا وسیمای جمهوری اسلامی ایران گزارش شد که اقتصاد آمریکا در لبه «پرتگاه پولی» (FISCAL CLIFF) قرار دارد و دولت آمریکا در آستانه ورشکستگی است و هر روز در باتلاق گرفتاری‌ها و بحران اقتصادی بیشتر فرو می‌رود، اما هیچ کس نمی‌داند آن روز موعود کی فرا خواهد رسید.
 دلاریک ارز سیاسی است وآمریکا توانسته است روشی را بکار گیرد که در بسیاری از کشورهای آمریکای جنوبی نظیر کاستاریکا، نیکاراگوئه، بلیز، مکزیک و باهاما مردم ترجیح می‌دهند که به جای پول ملی‌شان ارزش خدمات و کالاهای آنها به دلار آمریکا پرداخت شود. جالب این است که اکثریت مردم این کشورها هرگز به آمریکا سفر نکرده‌اند و دولت آمریکا برای اعطای ویزای سفر به آمریکا سخت‌ترین مقررات را برای شهروندان این کشورها وضع کرده است.
 پس چرا دلار آمریکا، پول ملی آنها شده است؟ در این نمی‌توان تردید داشت که تنها دلیل محبوبیت دلار آمریکا، دلاری کردن اقتصاد کشورهای مذکور است که دلار را تبدیل به یک ارز ذخیره‌ای مهم کرده است. درواقع جنگ آمریکا با ایران  بر سر دلار در سال 2000 میلادی شروع شد:
 حدود دوازده سال پیش موضوع راه‌اندازی بورس بین‌المللی نفت ایران و تجارت نفت خام با ارزی غیر از دلار آمریکا مطرح شد. رسانه‌های گروهی آمریکا نوشتند و گفتند که در صورت تحقق این برنامه در ایران  نباید نگران توسعه صنعت انرژی هسته‌ای در ایران بود، بلکه باید فکری برای جلوگیری از رهاسازی «اقتصاد» ایران از وابستگی به دلار آمریکا یعنی درآمدهای نفتی کرد.
 به نظر من نامزد‌های محترم ریاست جمهوری یازدهم باید فکری و برنامه‌ای برای جداسازی اقتصاد ایران از اقتصاد دلاری ارائه کنند و به این نکته توجه داشته باشند که بین سال‌های 2002 تا 2007 با توجه به رشد 60درصدی  بدهی‌های خارجی آمریکا قدرت خرید دلار آمریکا حدود 40 درصد کاهش یافت.
 موسسات مالی آمریکا برای نجات دلار با استفاده از دامن زدن به بحران سیاسی علیه جمهوری اسلامی ایران و ایجاد نگرانی جنگ در خلیج‌فارس به طور ساختگی قیمت نفت‌خام را در بازارهای بین‌المللی تا سطح حدود 147 دلار در هر بشکه در ماه ژوئن 2008 میلادی بالا بردند. البته افزایش قیمت نفت در آن زمان موجب افزایش درآمدهای نفتی ایران نیز شد. اما، افزایش تقاضا برای دلار آمریکا جهت پرداخت قیمت نفت خام یکی از دلایلی بود که در سال 2008 دلار آمریکا 22 درصد از قدرت خریدش را بازیافت، ولی دیری نپایید که نگرانی‌های ناشی از افزایش بدهی‌های خارجی آمریکا ورقابت یورو با دلار آمریکا در سال 2009 میلادی قدرت خرید دلار رامجددا 20 ‌درصد کاهش داد.
 بسیاری از کارشناسان اقتصادی معتقدند که آمریکا برای نابودی یورو بحران مالی یونان را ایجاد کرد و در نتیجه در سال 2010 قدرت خرید دلار آمریکا در وضع بهتری قرار گرفت، اما جنبش‌های بیداری اسلامی در شمال آفریقا و خاورمیانه عربی در سال 2011 دلار آمریکا را در سراشیبی سقوط قرارداد.رابطه دلار آمریکا و قیمت نفت از سال 1973 پیرو توافق دولت ریچارد نیکسون و عربستان سعودی و متعاقبا با اوپک در سال 1975 اقتصاد کشورهای تولیدکننده و صادرکننده نفت‌خام را به  اقتصاد دلاری  تبدیل و وابسته کرد.
 به طور مثال پول ملی مکزیک که در سال 1994 با بحران روبه‌رو شد به دلیل افزایش تورم ظرف مدت یکسال تا پایان 1995 بیش از 50 درصد  ارزش و قدرت خریدش در برابر دلار آمریکا را از دست داد و به‌‌رغم تلاش‌های دولت‌هایی که بعدا روی کار آمدند تا کنون به عمل آورده‌اند هنوز مکزیک با تورم ناشی از سیاست‌های اقتصادی دولت وقتی که در سال 1994 سرکار بود و بعدها ثابت شد که در فساد و اختلاس برای دلاری کردن اقتصاد مکزیک نقش داشت دست به گریبان هستند و هنوز نتوانسته‌اند ارزش و قدرت خرید پول مالی مکزیک را افزایش دهند.
 آیا به نظر شما افزایش یارانه‌های نقدی سوخت یعنی وابستگی بیشتر به «اقتصاد دلاری» ؟
 در سال 2011 درآمد کشورهای عضو اوپک به بیش از یک تریلیون دلار رسید و در سال گذشته نیز میزان درآمد کشورهای عضو اوپک از سال 2011 هم فراتررفت و رکورد جدیدی را رسانه‌های گروهی گزارش کردند. در واقع درآمد نفتی اوپک طی پانزده سال گذشته بیش از 7 تریلیون دلار است که بیش از پنج تریلیون دلار آن را کشورهای اوپک بین سال‌های  2008 تا 2012 به دست آورده‌اند. تردیدی نباید داشت که جمهوری اسلامی ایران هم حداقل تا شش ماه اول سال گذشته میلادی (2012)  در این درآمد هنگفت سهیم بوده است.
 اما، متاسفانه به‌‌رغم افزایش درآمد کشور و این واقعیت که مقامات بلند پایه دولت محترم دهم و در رأس آنها ریاست محترم جمهوری به مردم اطمینان می‌دادند که تحریم نفتی و تحریم بانک مرکزی اثری ندارد هنوز معلوم نیست چرا و چگونه سیصد نفر توانستند ارزش و قدرت پول ملی را چنان کاهش دهند که مردم تشویق شوند که به سوی  بازار ارز، مسکن، کالا و غیره رهسپار شوند تا ریال را به هر چیزی که ممکن است، تبدیل کنند و ارزش دارایی‌شان را تا حد ممکن حفظ کنند.
 در این شرایط که عقل و منطق اقتصادی ایجاب می‌کند که با عدم تزریق نقدینگی در اقتصاد جلوی افزایش تورم یعنی کاهش بیشتر ارزش و قدرت خرید پول ملی گرفته شود، معلوم نیست  چرا بحث  پرداخت نقدینگی بیشتر یعنی چاپ پول بدون پشتوانه و اصرار به اجرای تصمیم اتخاذ شده توسط دولت مطرح شد؟

 توصیه به دولت یازدهم
 به دولت جدید غیر سیاسی شدن صنعت نفت و انرژی  و تعریف یک دیپلماسی اقتصاد انرژی که بدون‌تردید نتایج مثبت اقتصادی برای رشد اقتصادی منطقه‌ و جهان خواهد داشت، توصیه می‌شود. به این معنی که تجزیه و تحلیل مناسبی از توان تولید و مصرف نفت انرژی و امکان صادرات از منطقه دریای خزر – اکو  به بازار جهان همگان را در مسیری شفاف قرار می‌دهد که بدانیم:
 • منابع انرژی‌های فسیلی و تولید برق در ایران و کشورهای همسایه ایران چه وضعیتی دارند.
 • مصرف نفت، گاز، زغال‌سنگ، برق و غیره در ایران و کشورهای همسایه ایران  در چه میزانی قرار دارند  و با چه درصدی در حال افزایش است.
 • شناسایی منابع انرژی‌های تجدیدپذیر درایران و کشورهای همسایه و اینکه چگونه می‌توانند به صورت منطقه‌ای مورد بهره‌برداری قرار گیرند.
 • بررسی و تجزیه و تحلیل ظرفیت صادرات نفت، گاز، زغال سنگ، برق و غیره از بین ایران و کشورهای همسایه و فراتر در بازار‌های شرق و غرب  و  بهترین مسیرهای اقتصادی و از نظر محیط زیست مناسب‌ترین به بازارهای جهانی به نحوی که ایران محوری برای تجارت انرژی و از نظر اقتصادی دارای منافع برای تولید کننده و مصرف کننده انرژی باشد.
 • تعریف و اجرایی کردن طرح‌هایی که مناسب برای سرمایه‌گذاری در ایران با مشارکت کشورهای همسایه ایران  هستند و افزایش نقش بانک‌هایی نظیر بانک  اکو به عنوان یک بانک انرژی منطقه‌ای.
 • تعریف یک سیستم پایاپای انرژی منطقه‌ای و تعریف یک مکانیسم مالی و به عبارت دیگر ارز نوینی برای تجارت انرژی وجایگزین دلار آمریکا در منطقه و جهان.
 در عین حال،‌ یکی از مشکلات منطقه ای  قاچاق فرآورده‌های نفتی از کشوری است که قیمت آنها ارزان‌تر است به کشوری که قیمت آنها گران‌تر است. واقعیت این است که مصرف کنندگان انرژی در ایران و منطقه باید بپذیرند دوران مصرف انرژی به سر آمده و باید مدیریت مصرف انرژی نه به این معنی که کمتر مصرف کنند بلکه به این معنی که بهینه مصرف کنند را موردتوجه قرار دهند. دولت یازدهم در تعریف دیپلماسی انرژی می‌تواند همگرایی و همکاری انرژی با کشورهای همسایه را توسعه دهد.
 اجازه بدهید درباره تجربه کشوری مثل دانمارک توضیح دهم که در سال 1973 دانمارکی‌ها وقتی با افزایش ناگهانی قیمت انرژی در سال 1973 در پی توقف صادرات نفت به اروپا به دلیل جنگ اعراب و رژیم صهیونیستی  مواجه شدند، مطالعه کردند که چگونه کمترین انرژی را برای تولید هزینه کنند. یعنی  به جای اینکه دنبال ارزان‌ترین حامل انرژی (قیمت به دلار و غیره) بروند بتوانند با کمترین هزینه انرژی کالاهای ساخت دانمارک  تولید کنند و موفق شدند. در نتیجه دانمارکی‌ها با اجرایی کردن نتیجه مطالعات شان تا سال 1980 حدود 80 درصد رشد اقتصادی داشتند.
 بنابراین  با کشف منابع عظیم گاز طبیعی در دریای خزر و دریای مدیترانه و نیاز کشورهای ساحلی دریای سیاه به نفت و گاز حوزه دریای خزر و همچنین کشورهای دارای رشد اقتصادی بالا نظیر هند و چین به نفت و گاز و برق تولیدی در ایران و کشورهای همسایه ایران به نظر می‌رسد که یکی از راهکارهای نوین مناسب قرن بیست و یکم  که دولت یازدهم می‌تواند برای دیپلماسی انرژی مد نظر قراردهد همانطور که بارها مورد تاکید قرار گرفته است غیرسیاسی کردن صنعت نفت وگازو توسعه همکاری‌های انرژی بین چهاردریای خزر، خلیج فارس، دریای سیاه و دریای مدیترانه است. به این‌ترتیب ایران بازار‌های جدید و شرکای جدیدی برای تجارت انرژی نفت وگاز خواهد داشت در نتیجه قدرت چانه زنی صنعت نفت‌وگاز ایران در قرارداد‌ها با طرفین تجاری‌اش به حالت تعادل به اصطلاح برد-برد خواهد رسید.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد